فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

نشسته پا لپ تاپ!

بعدازظهری نشسته بودم پایِ کارهایم که سرو کله ی فا با موهای خیس پیدا شد و دستور فرمود که "موهایم را بباف" ! بنده هم با یک فرق نیمه  حرفه ای موهایش را دو دسته کردم و دو گوشی بافتمشان!( من همیشه موهایش را می بافم اما هیچ جنبنده ای در این دنیا نیست که بلد باشد موهای فنری نیم متری خودم را ببافد و یکی از بزرگترین درگیری هایم با خودم جمع و جور کردن این حجم آشفته است! ) بعدش با همان موهای مشکی بافته یک پانچوی گشاد ریش ریشی تنش کرد و حقیقتا فقط یک اسم سرخپوستی کم داشت تا تبدیل شود به یک سرخپوست تمام عیار از آن ها که نیم قرن با کابوی های "یانکی" جنگیدند و حالا کلی قصه و افسانه دارند که در قالب پدربزرگ ها و مادربزرگ ها برای نوه ها و نتیجه هایشان تعریف کنند! ( فا جان هم قصدش را داشت که با قوم نژادپرست آمریکای سال های دور بجنگد اما متاسفانه نیروی های پشتیبان ارتشش قدرت کافی نداشتند برای شکست دشمن!) القصه ،چند تا اسم سرخپوستی به هم سنجاق کردیم و از بین آن ها "نشسته در کنج" نصیب فا شد و " ایستاده با پروژه"  و " نشسته پا لپ تاپ" قسمت من!

پی نوشت: یه اسم سرخپوستی برای خودتون انتخاب کنید و بعدش یه اسم سرخپوستی برای بنده که فکر می کنید بهم میاد! فقط خواهشا یه چیزی بگید بگنجه!