فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

پاسخ نامه!

سلااااام به همراهان همیشگىِ عزیزم! ظهر آدینه تون بخیر( حسم تو این لحظه میگه "آدینه" باکلاس تره از "جمعه"!) ... ان شااالله که ایام به کام باشه و در همین لحظه در بهترین لحظات زندگیتون غرق باشید!( اگه شنا بلد باشید بیشتر خوش مى گذره!)...  پاییز که درست و حسابى نداشتیم امیدوارم زمستون خوبى پیش رو داشته باشیم دور هم! این" آذرِ سردِ بى باران" هم چند روزى هست تموم شده  و کماکان هوا آلوده س!( شایدم وارونه س! جواب این سوالمو هنوز پیدا نکردم!) یه چیزى در اواسط گردن بین لوزه و سیب گلوم گیر کرده که حتما باید بگم! ( موقعیت لوزه و سیب گلو رو درست ملتفت نیستم ولی همون حوالیه ( از دیکته ی "ملتفت"هم مطمئن نیستم دیگه اگه غلطه به بزرگی خودتون ببخشید))! از چیزی که می خوام بگم برداشت خودشیفتگی نکنید!( هرچند که من حقیقتا یک خودشیفته ی بالفطره هستم اما در این مورد اساعه ادب خدمت ادیبان عزیز نمی کنم!) القصه اینا رو گفتم که عرض کنم این که  به شعر یا متن یا چیزایی از این قبیل علاقه مند هستید باعث بسی خوشحالیه ... آما! ( لازم به ذکره  که بگم نیمی از بهترین دوستان من ترک هستن و این "آٰما" فقط و فقط جهت تاکید بیشتره و به هیچ وجه توهین نیست و خواهشا شلوغش نکنید مثل ماجرای دریافت خیل عظیمی از انتقادات قضات صاحب نظر عزیز در باب  سرخوشی و رفاه بی دردان  و کتمان حقیت و اون داستانا که  خودتون بهتر می دونید و بعضی دوستان خیلی خودشونو اذیت کردن)... بعله عرض می کردم که خوشحالم آما... آما اینکه یادداشتى رو بدون ذکر منبع و بعضا دور از جون شما به نام خودتون منتشر می کنید به هیچ وجه قابل قبول نیست! در هر حال هر نوشته ای اسمش هرچی که هست مخلوق ذهن یه آدمه در نتیجه متعلق به کسیه که خلقشون کرده بنابراین انتشارشون بدون ذکر نام "سرقت" محسوب میشه و به نظر من هیچ فرقی با سرقت یک شی با هر میزان ارزشی نمی کنه! (خودمو نمی گم نگران نباشید! ) ان شاالله که "سرقت ادبی"  هم به سان "فلج اطفال" ریشه کن بشه ... امید دارم روز خوبی داشته باشید همچنان که امیدوارم  دنیای  خوبی داشته باشیم!

پی نوشت: یه سریا هم نگران عدم حضور" فا "جان در یادداشت های اخیر بودن که لازمه خیالشون رو راحت کنم که در تمام روایت ها ردی از ایشون موجوده ! شاید مستتر باشه ولی هست... شاید کمی پیچیده باشه اما "فا" حتی در نوشته هایی که هنوز خلق نشده هم موجوده! پس نگران نباشید و روابط فوق حسنه ی ما هنوز هم به قوت خودش باقیه!

پی نوشت ۲ : به جایی رسیدم که بعضی شعرا رو از رز  آبی هم بیشتر دوست دارم حتی!

پی نوشت ۳ : چشمون خشک شد به آسمون خدایا خواهش می کنم بارونى، برفى، داستانى، چیزى!

پی نوشت ۴ : مرسی که دنبال می کنید

پى نوشت٥: چند روز دیگه تولدمه... به سانِ سال نو میلادى که بنده با پا نهادن به این دنیا شروعش کردم! نباید اسمم مسیح مى بود؟! یا دخترِ کریسمسى مثلا! دیوونه هم خودتونید!

پاسخ نامه!

سلاااام به همراهانِ جانِ جان... مجددا متشکرم از اینکه نگاهتون رو دارم... و متشکرم از نظرات و نقدهای "به جا" و البته "نابه جا"تون! دلم خواست توضیحاتی بدم خدمتتون روشن شید! اول اینکه با خودتون فکر کنید چرا وقتی چیزی باعث ناراحتیتون میشه ادامه ش میدین ! من خودم به شخصه اگر ببینم حضور کسی یا چیزی اذیتم می کنه... وقتی ببینم آرامشم رو به هم می زنه حذفش می کنم! به راحتی آبِ خوردن ! به جای اینکه هم اعصاب خودمو خورد کنم هم بقیه رو! یعنی تو این چند ماهه که یادداشتامو با شما به اشتراک گذاشتم با عجایبی روبه رو شدم که یه تنه روی اعجوبه های سرزمین جادویی قصه ی "آلیس "رو کم کردن واقعا! یه پیامایی نوشتن بعضیا که آدم باورش نمیشه آدم هایی با این طرز تفکر اصلا وجود داشته باشن ! قبلا هم خدمتتون عرض کرده بودم که به هیچ عنوان مجبور نیستم روزمره هامو به شما ثابت کنم... یعنی اصلا دلیلی نمی بینم برای این کار انرژی بذارم...روی سخنم با اون دوستی هست که به رابطه ی بنده و پدرم گفته بودن "غلو" آمیز!( فا میگه شاید چون "بابا" فراتر از باور آدما "فوق العاده "س!) جالبه که نظرم نمیذارن که بقیه هم بتونن ببینن و اظهار نظر کنن! فقط پیام و پیام! از این جالب تر دوستایی هستن که درخواست های فضایی دارن! آخه "ایمیل" بنده به چه دردتون می خوره ؟! من نمیفهمم واقعا!!!!  یه بنده خدایی هم منو محکوم کرده بودن به اینکه دلم نمی خواد نظرات بقیه رو در مورد نوشته هام بدونم! آقا فازتون چیه واقعا؟! بزرگوار من که همیشه با روی باز پذیرای نظراتتون بودم! هستم و خواهم بود البته! حالا از اون ورش بگم که بعضیا چقدر موج مثبت و عالی هستن! حتی اگر نقدی هم دارن چقدر به جا و عالی بیانش می کنن! ( هرچند من هنوزم نفهمیدم چطور میشه "پیشامد"ها رو نقد کرد؟! مگه تعریفِ اتفاقات انتقاد داره؟ وقتی اسمش روشه ! "اتفاق"!!!!! مگه میشه؟ مگه داریم؟! خدایی منظورم این نیست نقد نکنید ! الان دوباره شاکی نشید! هر چه قدر دوست دارین نقد کنید...) خلاصه که بیاید سعی کنیم یه کم مهربون تر باشیم باهم... یه کم خوشحال تر زندگی کنیم... به هم احترام بذاریم...ناراحت نشیم از احوالاتِ خوش بقیه... دلمون خنک نشه از ناراحتی دیگران! من به عینه تجربه کردم که هرچی  خوب بقیه رو بخوای به خودت بر می گرده... صد برابرش بر می گرده ! دیدم که میگما... امتحان کنید پایِ من! شبتون بی نظیر و قشنگ و دلبر و مهتابی و پرستاره و آروم و  پر از حال خوب و هزاران هزار آرزوی صورتیِ مِلو!

پی نوشت: نمی تونیم خوبِ مطلق باشیم قطعا! اما سعی که می تونیم بکنیم خوب باشیم! 

پی نوشت ٢: مرسی که همراهید!

پی نوشت ٣: ایمیل آخه؟؟؟؟؟!!!!!! خداوندا!!!!!!

پی نوشت ٤: کاش من قطب جنوب زندگی می کردم! همش شبه !

پی نوشت ٥: گفته بودم بالاخره واسه خودم یه بوته "رز آبی" می کارم؟!

پی نوشت٦: به وقتِ نیمه ی شهریور!

پاسخ نامه!

سلام به همه ی دوستان همراه و ناهمراه عزیز! لازم دونستم یه چیزایی رو بگم خدمتتون در باب پیام هایی که گذاشتید... اول این که ممنونم که نگاه تون رو دارم... خصوصا از رفقایی که پیام های انرژی مثبت میذارن! و اما نکته بعد قابل توجه دوستی که پیام گذاشتید که بنده نقد پذیر نیستم و نویسنده باید نقد پذیر باشه و چرا نظرات بسته هست! اولاً من به هیچ عنوان ادعای نویسندگی نداشتم،ندارم و نخواهم داشت! در مورد این مسئله در پست اول بسیار صریح توضیح دادم که چیزهایی که می نویسم صرفا روزنگاشت و خاطره و حال احوال هستند نه داستان یا مطلبی که کسی بخواد نقدشون کنه!( فا میگه هری پاتر نیست که منتقد داشته باشه!) دوماً نظرات رو با توجه به تجربه ها ی قبلی وبلاگ نویسی باز نمی کنم! اینجوری باور کنید فضا دوستانه تره! ضمنا شما که در هر صورت پیام خودتون رو می رسونید پس خیالتون از این بابت که حتما نظرتون رو مورد توجه قرار می دم کاملا راحت باشه !اما در مورد دوست دیگه ای که فرموده بودن قلم بنده از واقعیت دوره و خوندنش اذیتشون می کنه ( فا با شما موافقه و میگه دور از واقعیته که مثلا کسی بستنی دوست داشته باشه !) نه شما مجبورید مطالبی رو که دوست ندارین دنبال کنید و نه من مجبورم روزمره ها و خاطرات زندگیم رو به شما ثابت کنم!  در مورد "فانوس خیس " هم کاملا در پست "چرا فانوس" توضیح دادم  و نیازی به توضیح بیشتری نمی بینم ... ضمنا من خیلی هم به اسم خودم علاقه مند هستم و بهش افتخار می کنم و اینکه به نظرم اسم فقط یه وسیله س که شما رو مخاطب قرار بدن  و خیلی چیزایی  مهم تری در زندگی هست که هویت و شخصیت آدم رو می سازن! و اگر به آدم هایی که از اسم خودشون در هر جایی استفاده نمی کنن به هر دلیلی! دقت بفرمایید که به هر دلیلی! علاقه ندارید، پیشهاد می کنم خودتون رو اذیت نکنید و نخونید چون اتفاقا شما هم مجبور نیستید! خب فکر می کنم دیگه همه چیز روشن شد... الان هم نظرات این پست باز هست و همه   می تونید در مورد تمام پست ها تا به اینجا و بعد از این از ازل تا ابد هر نظر، نقد، عقیده، انرژی مثبت، انرژی منفی، دور از جونتون" ... "و هر چیز دیگری که دوست دارید بفرمایید تمامش رو تأیید می کنم چون به دموکراسی شدیدا اعتقاد دارم! عرض زیاده و وقت کم یا علی...

پی نوشت: نقد پذیر باشیم!