فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فاصله!

شب و بیست و هشت مردادِ نجیب و فاصله ای که حالا دیگه یه قاره ست!

پی نوشت: ندارد!

شب نوشت...

مى فرماید که: چه عجیب بود این تابستون آبا و اجداد ما رو به تماشاى غرغرهاى خویش زِ تابستون ننشاندى! عرض به حضورتون که تجربه هاى جدید تیرماه حواسم رو برده بود پى یک دنیاىِ ناشناخته و صدالبته جدید. مرداد هم که تکلیفش معلوم بود از اول. کودتا و بیست و هشتم و  این داستانا!؛) 

پ ن : واقعا متوجه نیست؟! روزى هزار بار مى پرسم از خودم!

پ ن٢: حرف بزن، حرف بزن سال هاست؛ تشنه ى یک صحبت طولانى ام! #محمدعلى بهمنى

یک کودتای ساده!

بیست و هشتم مردادِ سی و دو، نوژه، شیلی، هندوراس، مصر و صدها اسم دیگر! تمامشان با یک تصمیم ساده  تا همیشه چسبیده اند به واژه ی ساده فرانسوی کودتا(coup d'état)، به خاطر نافرمانی گروهی کوچک که پای خواسته هایشان ایستاده اند! برخلاف هزاران اسمی که هرگز به گوش تاریخ نرسیده اند! همان ها که تمام آرمان های ریز و درشتشان بین هیاهوی انقلاب های بیشماری گم شده است که شاید با همه ی توان مقاومت نکرده اند! شاید، بین همه ی تلاش های آدم ها برای رسیدن به یک اوتوپیای عظیم، کودتایِ دیگری متولد می شد که موفقیتش با افتخار سنجاق قرن ها تاریخ رئال می شد. اما کودتا همیشه بیرونی نیست. همیشه بین نظامیون و دولتی ها نیست. یک وقت هایی هم جایی است درون خود آدم! مثلا بیست و هشتم مردادِ دیگری، کُلُنِلی اهلِ کوچه های همینِ مردادِ بی مانند، مُحرک قلب و رگ و پیِ کودتاچی اش می شوند بر علیه مغز و آنوقت است که یکی از ساده ترین کودتاهای تاریخ شکل می گیرد اما بختی برای نامی شدن ندارد! تا همیشه سر همان نقطه ی شروعش می ماند حتی اگر موفق باشد!

پی نوشت: بیست و هشتِ مرداد