فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

شب نوشت...

چه روز عجیبى بود! چى میخواستى بگى؟ هنوزم فکر میکنم یه اتفاقى افتاده و الان تقریبا مطمئنم به بابا مربوطه! عجیب ترش میدونید کجاست؟ من اندازه میانگین سالیانه م تو یه ساعت حرف زدم!!! شوخى نیستا!!! هزار تا احتمال میدم و الان به شدت نگرانم. خدا کنه اتفاق بدى نباشه! وگرنه چى انقدر مهمه و گفتنش سخت؟ مگر این که داستان یه داستان دیگه باشه!

پى نوشت: میخوام تلاش کنم بخوابم سُ گوشى رو خاموش میکنم!