فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

بغل!

اینجوریه که من همیشه دلم واسه آدمایی که دوست دارم تنگ میشه، گاهی هم حتی اگه تو اون لحظه کنارم نشسته باشن! راه حلم چیه؟! بغل :))))  مثلا گوش دادن به صدای قلب بابا یکی از مهم ترین منابع شارژ باتریمه! (یا باطریمه!) الان چی شده؟! لعنت به هر چی ویروسه که همین دلخوشی رو هم فعلا گرفته ازما! 

پی نوشت:لوسم یا چی؟! نیستم! فقط دلم تنگ میشه! 

پی نوشت ٢: من هیچ وقت به دوری از عزیزانم عادت نمی کنم. با وجود شغل بابا و سال های سال کم بودن حضور فیزیکی هم هیچوقت به این عادت نکردم! فقط بغل:)))

پی نوشت ٣: راه حل شما چیه واسه رفع دلتنگی؟! بغل؟! ؛))) اگه نشه چی؟

این روزها!

آقا من خیلی  اعصابم به هم ریخته! اصلا نمی دونم چیکار کنم! درس و دانشگاه و کلاس و همه چی هم که تعطیله. انگیزه ندارم حتی چهار خط  درس بخونم:( انقدر دستامو شستم که فک کنم یه لایه از روش کنده شده. خودم کم وسواسی بودم این ماجرای  کرونا هم اضافه شد! خدا به همه مون رحم کنه واقعا جز دعا کردن کاری برنمیاد ازمون. سعی کنید رعایت کنید، اگه مجبور نیستید از خونه بیرون نرید. همه چیز رو ضد عفونی کنید. از این طرف هم واقعا تو خونه موندن برام خیلی سخته. رسما زندانی شدیم!  در حال حاضر نوشتن فقط میتونه یه کم از اضطرابم کم کنه! این دنیای مجازی هم عالمی داره خلاصه!

پی نوشت: نگرانم دیگه.