ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چرا هر چی میگم همش سوتفاهم میشه؟ چرا انقدر خسته شدم؟ حتما دیگه خوب نیستم. حتما دیگه قشنگ و شگفت انگیز نیستم. فقط دوس دارم حرف بزنم چون وقتی نمیزنم خیلی احساس تنهایی میکنم. الان؟ همون بهتر که احساس تنهایی کنی بچه. کاشکی شگفت انگیز بودم.
پی نوشت: از استرس تپش قلب گرفتم. طپش یا تپش؟ هیچ وقت دیکته م خوب نبود!
پی نوشت۲: همه ی ذوقم برای نمایشگاه رفت. حتی دلم نمیخواد یه تیکه کاغذ جا به جا کنم!
پی نوشت ۳: هر دفعه یه چیز ترسناک جدید رو میشه. یه کلمه ی ترسناک. ظاهرش فقط یه کلمه س اما پشتش خیلی حرف های ترسناک و سیاه نشسته.
پی نوشت۳: فقط دلم گرفته بود. فقط ذوق میخواستم. نه منظور بد. نه فکر بد. نه توقع بد.
پی نوشت۴: چقدر خوبه که اینجا رو دارم. فقط واسه خودم.