فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فانوس نوشت!

سوگند به "قلم" و آنچه نویسد...

فیل یا فیل؟!

فا میگه تو شبیه "فیلی" ! نه از اون فیل خاکستریا که هزاری شکارچی دنبال یه تیکه عاجش هستن و مستند ها از زندگی خانوادگی و گوشای بزرگشون حرف می زنن! خیالم در هر صورت راحته که شبیه این فیل نیستم! مطمئنم! نه به خاطر جنبه ی  خودشیفتگیِ درونم! چون اگر این شکلی بودم فا با خونسردی تمام تو صورتم زل می زد و می گفت: "عزیزم، تو شبیه یه فیل خاکستری با گوشای خیلی  بزرگ هستی"!حالا می رسیم به اون یکی "فیل"! که مثل حالا گه گاهی از اعماق مغزم یه چیزایی  رو ردیف می کنه که گاها باهاتون به اشتراک میذارم! منظورش اینم نبود اما به هر حال گفت که تو شبیه "فیلی"! "فیلیپای" رمان دوست داشتنی "آن شرلی"! یه دخترِ تپلی که بین تمام انتخاب های زندگیش مردده! از انتخاب بین دو رنگ کلاه  تا "الک" و "آلانزو" ! شلوغ کاری میکنه و کمی هم دچار خودشیفتگیه! حالا از قرمز و آبی رسیدن به یه رنگ دیگه چندان مهم نیست! فقط خدا به تهش رحم کنه و یک "جناب جو"! 

پی نوشت: این اولین باره که تو این ساعت از صبح چیزی می نویسم! 

پی نوشت ٢: دلیل؟  که هیچ وقت تو چنین ساعتی در شرایطی که الان هستم نبودم! 

فیل نوشت...

از روسی چیزی نمى دونم، هیچ چی! یه زبان سخت با یه ریشه ی سخت تر! موسیقی ولی، فرق مى کنه، بزرگترین موزیسین های دنیا هم اینو باور دارن؛ که موسیقی زبان و ملیت نمی شناسه! وقتی "مِدُلَند" رو می ساختن هم به این فکر کردن! حتماً فکر کردن! به همه ی آدمای جهانِ غَرقِ جنگ! به انتظار بی نهایت یه سری چشمِ خسته که وصلِ صورت سربازایی بوده که آرزوشون دیدن یه صبح بدونِ آتیش بوده! شاید حتی به آدمایی فکر کردن که نزدیک یه قرن بعد ممکنه تو دنیایی شنونده ش باشن که دیگه جنگ جهانی بدترین چیزی نباشه که تصورشو می کردن! یه دنیا که مفاهیم "ترین" توش انقدر عوض شده باشه که انگار از اول هم یه چیز دیگه بوده! انقدر واقعی که حتی دیگه آخرین بازمانده های جنگ هم کم کم باورش کنن! شبیه یه سری مفاهیم ریاضی که

 معناشون خیلی واقعیه...وقتی انتگرال یه بازه رو مى گیریم، این dx ها هستن که معادلات مسئله رو تعیین می کنن...رو یه بازه ی خیلی محدود با dx های متعدد و خیلی کوچیک! این همون تیکه ی انکار ناپذیرشه... تو هر بازه ای، تَهِش این dx ها هستن که تعیین کننده میشن... مثل زندگی که همین دقیقه ها و ساعَتاش تعیین کننده ی این میشن که این همون"ترینِ "که باید تا همیشه باشه یا صد سال دیگه، کسی تو دنیایی ریتم آرومِ "مِدُلَند" رو  زمزمه کنه که "تَرین" هاش انقدر عوض شده باشه که انگار نه انگار یه زمانی واسه خودش یه dx بوده!

پی نوشت:  فردا کنکور دارم! به سوی "پی اچ دی"!

پی نوشت٢: کاش انتگرال نخواد سوالای فردا!